Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-30@07:58:16 GMT

ماجرای حمله جوان قداره‌کش به ماشین پلیس

تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۶۵۱۹۸

ماجرای حمله جوان قداره‌کش به ماشین پلیس

حمله مستانه جوان تهرانی به خودروی پلیس برای او دردسرساز شد.

به گزارش مشرق، ساعت ۳ بعدازظهر چهارشنبه ۱۴ تیرماه امسال وقتی آفتاب ظهر تابستان با آخرین توان شهرک گلستان را داغ کرده بود، اهالی به‌دنبال سایه‌بانی برای آرامش بودند.

خیابان خلوت بود و در همان لحظات اقدامات عجیب یک مرد قمه به دست سکوت و آرامش خیابان را بر هم زد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مرد جوان که یک تی‌شرت سفید پوشیده بود، از مقابل یک قهوه‌خانه در خیابان شروع به حرکت کرد و در خیابان راه افتاد. بعد با قمه‌ای که در دست داشت به چند ماشین که پارک بودند، ضربه زد. سر و صدای او سبب شد اهالی به خیابان بیایند و وحشت زده این مرد قمه به دست را نگاه کنند.

مرد جوان جلوی چشم اهالی محل وقتی به سر کوچه رسید و با یک خودروی پلیس روبه‌رو شد که در خیابان پارک شده بود با قمه شروع به تخریب خودروی پلیس کرد.

مرد جوان بعد از این اقدامات شرارت‌بار خود، از خیابان دور شد اما دقایقی بعد مأموران کلانتری ۱۴۱ شهرک گلستان به سرعت این جوان را که از اهالی همان محل بود، شناسایی و در کمتر از نیم ساعت به اتهام قدرت‌نمایی با چاقو دستگیر کردند. سپس مشخص شد که خودروی کلانتری به‌دلیل نقص فنی مقابل یک تعمیرگاه پارک بوده که این فرد با انگیزه نامعلوم به خودرو حمله کرده است.

سپس با دستور قضایی متهم بلافاصله برای بازسازی صحنه به محل ارتکاب جرم منتقل شد.

متهم در زمان بازسازی اعمال مجرمانه ارتکابی خود به مأموران پلیس گفت:«دقایقی قبل از ارتکاب به این عمل مقابل قهوه‌خانه در خودروی خود نشسته بودم و مشروبات الکلی مصرف کردم، برای همین در حالت طبیعی نبودم و متوجه نشدم که چه کار اشتباهی مرتکب شده‌ام. هیچ چیز از آن دقایق به خاطر ندارم، فقط این را می‌دانم که من با هیچ کس بویژه با پلیس دشمنی نداشتم و تخریب خودروهای مردم و پلیس از روی عمد نبود به همین خاطر پشیمانم و طلب بخشش دارم.»

سپس متهم مقابل چشم پلیس از همه اهالی محل به‌دلیل ایجاد حس ناامنی و رعب و وحشت معذرت‌خواهی کرد.

بنا بر این گزارش، رسیدگی به اتهام این متهم در دستور کار قضایی قرار دارد.

منبع: روزنامه ایران

منبع: مشرق

کلیدواژه: قیمت ماشین پلیس پلیس فراجا اخبار حوادث حوادث قمه کشی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۶۵۱۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم

به گزارش خبرآنلاین چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

روزنامه ایران نوشت: در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.
به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.
قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!
ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.
چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.
قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟
آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.
آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.
ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.
قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

23302

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901198

دیگر خبرها

  • سرک کشیدن در موبایل همسر باعث قتل شد
  • وارسی گوشی موبایل همسر باعث قتل شد
  • زن جوان خطاب به قاضی:اول یک روسری در ماشین همسرم پیدا کردم؛بعدا هم دیدم از مهد کودک یک دختر را بغل کرد و برد/ حالا هم طلاق می خواهم
  • حمله خفت‌گیرهای خشن به مهاجم استقلالی +عکس
  • رابطه عاشقانه به خون کشیده شد / قتل هولناک زن جوان با ضربات چاقو
  • رابطه عاشقانه درخیابان گاندی با ۲۰ ضربه چاقو به خون کشیده شد
  • شکار سوژه‌های سرقت مقابل مدارس
  • آرزو‌های شیرین برای محله‌ای در دروازه تاریخ /دروازه ری در انتظار لباس نو
  • ببینید | یورش پلیس آلمان به تجمع حامیان فلسطین در برلین
  • شوک به اسرائیل؛ خودروی وزیر امنیت داخلی اسرائیل واژگون شد+ فیلم